دوست خوب داشتن نعمتیه... منم کلی دوست خوب دارم... میگید نه... الان براتون یه مثال میزنم. تو هفته ای که گذشت من تصمیم گرفتم لاغر بشم! بعد تو اولین شبی که شام نخورده بودم یه دوست مهربون بهم زنگ زد و من براش تعریف کردم و از اراده ی آهنینم گفتم! نیم ساعت بعد زنگ زد و گفت دارم میام یه سر بهت بزنم. منم گفتم خب شامی... ناهاری... بده این جوری! فرمودن خیر هدف دیدن دوست است و بس... و بعد اومدن بالا، دو پرس غذا!! یه جعبه شیرینی تر، یک بسته ی بزرگ و خوشگل شکلات کاکائویی، یه پاکت بامیه ی ترد و خوشمزه، چهار جور نوشابه و دلستر و اینا!
شما جای من باشید چی فکر می کنید؟ می گم دوست عزیز، مگه من نگفتم می خوام رژیم بگیرم؟! می گه تو خوبی! تحت تاثیر القائات قرار نگیر!
ما هم خب... خراب رفاقتیم دیگه! تحت تاثیر القائات هم قرار نمی گیریم!